اضطراب يا آرامش، كدام يك؟

آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
  • نویسنده :
  • شنبه 26 مهر 1393 ساعت: 8:21
  • بازدید: 287
  • سال‎ها پيش «جاسوسين» جامعه‎شناس آمريكايي نوشت: در اين كشور (ايالات متحده آمريكا) يك موج هيستريك (رفتار نا آگاهانه) به وجود آمده كه همه دانش‎آموزان بايد به هر شكلي كه شده است وارد دانشگاه شوند، بدون در نظر گرفتن اين نكته كه استعداد، توان و علاقه به تحصيل در دانشگاه را داشته يا نداشته باشند. چنين عقيده و انديشه‎اي باعث مي‎شود كه بسياري از اين نوجوانان، بعدها تاوان و جريمة خودخواهي پدر و مادرشان را به بهاي از دست دادن سلامت جسم و روان خود بپردازند و در نتيجه به عده‎اي تحصيل كردة بي سواد، سرگشته و انگيزه از كف داده مبدل ‎شوند. اين جامعه‎شناس درادامه متذكر مي‎شود كه چرا ما استعدادها و علاقه‎هاي جوانان خود را محك نمي‎زنيم.؟

    براي ورود به دانشگاه و تحصيل در يك رشته، عواملي را بايد در نظر گرفت، برخي از اين عوامل عبارتند از:

    1- ميزان هوش فرد كه بايد حداقل بين 110 تا 115 باشد.
    2- انگيزه جوان براي تحصيل
    3- تناسب رشته تحصيل با علاقة فرد
    4- امكانات مادي متناسب با ادامه تحصيل در آن رشته.
    5- شخصيت فرد بايد متناسب با زير و بم ما و مشكلات تحصيل در دانشگاه مورد نظر باشد.

    علاوه برعوامل ياد شده، ده‎ها شرط فرعي ديگر نيز وجود دارد كه در صورت رعايت نكردن آنها، متناوباً بازهم شاهد ظهور همان تحصيل كرده‎هاي بي سواد خواهيم بود.

    بياييد ساده‎تر صحبت كنيم. ما به‎طور روزمره با پدر و مادرهايي روبه رو مي‎شويم كه مي‎خواهند با زور معلم خصوصي، ارفاق و پارتي‎بازي و ... كودكي را كه ضريب هوشي او در حد مرزي (100-90) است از سد تحصيلات دبيرستاني گذرانده و با زورو اصرار، او را وارد دانشگاه كنند. در حقيقت اين كودك، قربانيِ زياده خواهي پدر و مادر خود مي‎شود، در حالي كه اگر اين پدر و مادرها، با يك ديدگاه واقع گرايانه با توان واستعداد فرزند خود رو به رو مي‎شدند، مي‎توانستند ازاو يك نجار، يك كارگر چاپخانه يا كاسب خوب و قابل پيشرفت بسازند كه در اين صورت نه تنها اين فرزند احساس خوشبختي مي‎كرد، بلكه خيلي بيشتر به درد جامعه خود مي‎خورد. متأسفانه در چنين موارد خاصي به نظريه مراكز خصوصي توان سنجي هوش برمي‎خوريم كه بدون هيچ گونه مدرك مستند و علمي، چنين افراد متوسط و يا ضعيفي را صاحب استعداد درخشان جلوه داده و به والدين آنها مي‎قبولانند‎‎ كه ديگران اشتباه كرده و فرزندشان بدون ترديد، شايستگي ورود به دانشگاه را دارد. جاي پرسش است كه چرا هنوز اين انديشه و تفكر در اجتماع ما جا نيفتاده است كه بايد يك تكنسين با تجربه، به اندازه يك استاد دانشگاه قابل احترام باشد و يا يك گروهبان كاردان و كار آمد كه در بخش اسلحه شناسي، استادي تمام عيار شده و با چشمان بسته قادر به باز كردن و بستن انواع اسلحه است، به همان اندازه قابل احترام باشد كه يك امير ارتش، از چنين شأن و احترامي در جامعه برخوردار است؟

    درنتيجه همين نوع تفكر نادرست است كه ما انسان‎ها سعي مي‎كنيم به هر قيمت ممكن، فرزند خود را راهي دانشگاه نماييم، و به نتيجه آن هر چه كه مي‎خواهد باشد. كاري نخواهيم داشت. نمي‎خواهيم راجع به توان فرد و زمينه‎هاي شخصيتي افراد درنسبت با رشته‎اي كه انتخاب مي‎كنند صحبت كنيم وگرنه بي‎جا نبود از اين مثال استفاده مي‎كرديم كه، چگونه شخصي كه قادر به ديدن خون و بخيه شدن دست بريده نيست، مي‎تواند به يك جراح تمام عيار بدل شود؟ اما به فرض، تمام اين شرايط رعايت شد و شخص به‎طور واقعي، استعداد و توان ورود به يك رشته دانشگاهي را داشت، ولي اين فرد ذاتاً يك انسان مضطربي بود كه در تمام مدت تحصيل از تجسم كردن جلسة امتحان، سخت دچار دلهره مي‎شود، بغض مي‎كند و غروب‎هاي روز جمعه و صبح‎هاي شنبه هميشه برايش يك غول مي‎باشد و يا اين فرد از آن گروه كودكان شكننده‎اي بود كه اگر آموزگار برسرشاگرد بغل دستي او داد مي‎زده، اين كودك بغض مي‎كرده و دچار ترس از مدرسه مي‎گرديده؛ يعني دچار شاخص‎ترين و شايع‎ترين نوع اختلال اضطرابي بوده است، حالا اين دختر يا پسر در انتظار جلسة كنكور است؛ يعني غول بي‎شاخ و دمي كه تمام سرنوشت و آينده او را رقم خواهد زد. دراين شرايط شب‎ها خوابش نمي‎َبرد، دچار حالت تهوع، و سردرد مي‎شود و به طور مكرر به دوستان خود تلفن مي‎زند و سؤال مي‎كند كه چه تست‎هايي را بخوانم و از چه ديسكت‎ها و نوار آموزشي استفاده كنم كه احتمال موفقيتم را بالا ببرد. اين شخص اگر احياناً گير دوستان ناقلا بيفتد وي را به اين گونه اذيت مي‎كنند:

    «هر چه خوانده‎اي بي‎ارزش و مفت بوده و اگر ازفلان كلاس كنكور يا فلان كانون استفاده نكني محال است كه در كنكور قبول شوي.» تجسم حال اين جوان، غير ممكن نيست و به قول معروف، او كه نزده مي‎رقصد، حالا ديگران دايره و تنبك هم مي‎زنند. از سويي ديگر، اضطراب به جز جنبه ذاتي و ژنتيك خود در درون محيط خانواده كسب مي‎شود. يك مادر مضطرب، كمال طلب و داراي دلشوره‎، كه با يك زمين خوردن كودك نو پاي خود و يا تب كردن او دست و پاي خود را گم مي‎كند، چطور مي‎تواند الگوي مقاومت،صبر و خونسردي براي كودك خود باشد.

    پس از توضيحات فوق، براي پاسخ به اين پرسش كه چطور با اضطراب فرزندان خود در زمان كنكور روبه رو شده و مقابله كنيم به پيشگيري‎هاي بهداشت روان اشاره ‎مي‎نماييم:

    1- وظيفه پدر و مادرها آن است كه از همان سال‎هاي نخستين، به فرزندان خود بياموزند كه دبستان جاي خوبي است كه در آن مكان، انسان درست مي‎خواند، دوستان جديد پيدا مي‎كند و وارد دنياي تازه‎اي مي‎شود كه خيلي خيلي بهتر از خانه و بودن در كنار پدر و مادر است. اين مسأله ممكن نمي‎شود مگر آن كه پدر و مادرها بياموزند، ياد بگيرند و به اين حقيقت پي ببرند كه مهد كودك و آمادگي، به همان اندازه دبستان داراي اهميت و اعتبار است.
    ثابت شده است كودكاني كه اين مراحل را پشت سرهم سپري مي‎كنند بسيار اجتماعي‎تر و موفقتر از سايرين بوده و همچنين كمتر از ديگران دچار اضطراب مي‎شوند تا آنجا، كه سپردن كودكان زير يك سال به مهد كودك، كوچكترين لطمه شخصيتي و رفتاري را در پي نخواهد داشت.
    2- نبايد از كودكان موجوداتي قالبي بسازند كه نهايت موفقيت را در شاگرد اول شدن بدانند، بلكه بايد از همان ابتداي كودكي به ايشان بياموزند كه از تو تلاش و پشتكار مي‎خواهيم و اگر هم نمره كم آوردي شرمنده نشو، ولي سعي كن كه در دفعات بعد اشتباهات خود را جبران كني.
    3- به آنان بياموزند كه افراد موفق كساني نيستند كه بيش از سايرين درس مي‎خوانند بلكه آنان كه كمتر از ديگران ولي عميقتر درس خوانده و سعي در رفع اشتباهات گذشته دارند پيروز‎ترند و به آنها بگويند كه در جلسة كنكور هيچ كس از وي سوال نمي‎كند چند بار فلان جزوه را خوانده‎اي؟ بلكه معناي كنكور اين است كه فرد به چه ميزان، متوجه مطالب آن جزوه شده است. بسياري از جوانان كنكوري بر اين باورند كه اگر بيست بار يك جزوه خاص را بخوانند بدون شك موفق مي‎شوند و اگر كمتر بخوانند هرگز موفق نخواهند شد. اين يك باور نادرست است كه در رفع آن بايد به آنان كمك كرد.
    4- اگر اينگونه افراد در جلسات پيش آزمون كنكور شركت مي‎كنند به آنان بياموزيد كه بلافاصله پس از ختم جلسه، يك مداد و كاغذ بردارد و نتايج ضعف خود را در زمينه‎هايي از قبيل: درك مفاهيم رياضي، مقايسه ضعف در درك پاراگرف‎هاي طولاني، ضعف درسريع نوشتن، ناتواني در رعايت يا تقسيم وقت در آزمون‎هاي طولاني كه حاوي 150 تا 200 تست چهار جوابي به مدت 2 ساعت است يادداشت كنند. به جوان كنكوري بگوييد فردا خيلي دير است، پس همين امروز نقاط ضعف خود را يادداشت كن، وگرنه فردا يادت مي‎رود كه اشكال‎هايت چه بوده است.
    5- به او بگوييد با ديگران مشورت كن كه چه نوع جزوه‎اي مي‎خوانند و از چه نوارهاي درسي استفاده مي‎كنند و يا چه كلاس‎هاي خاصي را مي‎گذرانند، اما تصميم گيرنده نهايي خودت هستي، هيچ وقت با طناب ديگران ته چاه نرو و به اشتهاي ديگران غذا نخور. اگر متن درسي را خوب و درست درك كني و بفهمي، ارزش آن معادل هزار تست چهار جوابي است و در مقابل اگر او هزار تست بزني نمي‎تواند جاي درس‌هايي را كه عميق فهميده‎اي را بگيرد.
    6- باورهاي مذهبي وي را تقويت كنيد و به وي قوت قلب بدهيد و بگوييد كه خداوند از نيت خوب او با خبر است و حامي و حافظ وي خواهد بود. اگر خود شما(پدر. مادر. نزديكان و دوستان ) همگي نگران آينده و سرنوشت وي هستيد به گونه‎اي رفتار كنيد كه به او آرامش بدهيد و يك قيافه خونسرد به خود بگيريد؛ توجه داشته باشيد كه يك انسان مضطرب، هيچ گاه نمي‎تواند به ديگران آرامش خاطر بدهد.

    حال به تعريف اضطراب مي‎پردازيم و پاسخ به اين پرسش كه آيا اين مقداري استرس و اضطراب در زندگي تحصيلي و شغلي خوب است يا خير؟
    اضطراب گرچه كلمة نگران كننده‎اي است، اما وجود آن در حد معقول و متعادل، خوب است؛ منظور، آن حدي است كه به طور مثال اگر از كتاب دور شويد، احساس كنيد وقتتان تلف مي‎شود و در نتيجه زود به سراغ درس‎هايتان برويد اما اگر اين اضطراب موجب شود كه وقتي درسي را مي‎خوانيد، دائماً به فكر نتيجة كار باشيد كه چه خواهد شد و با خود بگوييد كه اگر قبول شوم يا قبول نشوم چه مي‎شود، اين اضطراب منفي است و اگر به آن دچار هستيد، بايد با واقع‎بيني از آن اجتناب كنيد. سعي كنيد در زمان باقيمانده، فقط به خود درس‎ها و به نفس علم آنها بپردازيد و فقط به آن بينديشيد. درجلسة آزمون نيز همين‎طور عمل كنيد. براي ارزيابي نتيجه، سپس از امتحان و سپس از دريافت كارنامه خوب، فرصت كافي داريد.

    درس را به خاطر خود درس و به خاطر آموختن بخوانيد، نه اينكه هر مبحثي را كه مطالعه مي‎كنيد با خود حساب كنيد با دانستن اين مبحث چند درصد به نمره‎ام اضافه مي‎شود. در ادامه بايد گفت: وجود ميزان معيني از اضطراب در زندگي امروزي طبيعي است و در واقع، غالباً استرس به ما انرژي و انگيزه مورد نياز براي مقابله با چالش‎هاي روزمره را مي‎دهد. اين نوع استرس به ما كمك مي‎كند كه در يك رقابت، خودمان را در سطح بالاتري نشان دهيم و به اهدافمان دست يابيم.

    در اينجا مي‎خواهيم اضطراب در زمان قبل و بعد از كنكور را بررسي كنيم.

    علائم زير مي‎تواند ناشي از اضطراب باشد:

    1- تپش قلب، نفس تنگي، حالت تهوع، بي‎قراري، احساس ضعف، بي‎حالي و سستي، عرق سرد، دل پيچه دل درد، تكرار ادرار، سرگيجه، حواس پرتي و...
    2- اضطراب در جلسه كنكور و يا هر امتحاني باعث مي‎گردد كه علاوه برعلائم فوق، حافظه و تمركز ذهن به هم ريخته و ياد‎آوري آنچه را كه ياد گرفته‎ايد دچار مشكل شده و حالت فراموشي به شما دست دهد.
    3- اگر احساس مي‎كنيد كه اضطراب كنكور داريد هر چه زودتر به پزشك مراجعه كنيد تا از بروز حالت‎هاي فوق پيشگيري كنيد، مطمئن باشيد كه بامختصري دارو، آرامش لازم را به دست خواهيد آورد.
    4- هيچگاه فراموش نكنيد كه شما نهايت سعي و تلاش خود را كرده‎ايد و در حد لازم و با به كارگيري توانايي‎هايي كه داشته‎ايد به درس خواندن پرداخته‎ايد. لذا، بيشتر از اين به خودتان فشار نياوريد.
    5- به تغذيه، خواب و استراحت خود بيشتر توجه كنيد. در 24 ساعت 6 تا 7 ساعت را خوب بخوابيد و توجه داشته باشيد كه مغز شما به استراحت نياز دارد.
    6- نگراني شما هيچ تأثيري در نتيجة كنكور ندارد، بلكه باعث مي‎گردد كه اضطراب شما شدت يابد كه اين مسأله در نتيجه كنكور، اثر منفي مي‎گذارد.
    7- چند روز مانده به كنكور را، به استراحت، گردش، تفريح ، ورزش و آنچه كه شما را آرام و خوشحال مي‎سازد بپردازيد.

    در جلسة كنكور و در پاسخ به سوالات بهتر است موارد زير را رعايت كنيد:

    الف: سعي كنيد آرامش خود را حفظ كنيد و اگر پاسخ سؤالي را نمي‎دانيد به آن اهميت ندهيد بلكه به سؤالات بعدي بپردازيد.
    ب: ابتدا به سؤالات ساده‎اي كه وقت كمتري مي‎گيرد پاسخ دهيد.
    ج: در مرحله دوم، به سؤالاتي كه نسبتاً سخت است و نياز به كمي فكر كردن دارد پاسخ دهيد.
    د: دروقت باقي مانده به سؤالاتي كه سخت و مشكل مي‎باشند بپردازيد.
    ه: هيچگاه وقت خود را صرف سؤالاتي كه نخواند‎ه‎ايد و يا نمي‎دانيد نكنيد.
    و: بدانيد كه درپايان جلسة كنكور، ذهن شما و فكر و حافظه شما خسته شده است. بنابراين به پاسخ‎هايي كه داده‎ايد شك نكنيد و آنها را دست كاري نكنيد. مطمئن باشيد جواب‌هايي كه داده‎ايد صحيح و درست است.
    ز: تنظيم وقت را با تعداد سؤالات فراموش نكنيد.

    بعد از كنكور:

    1- توجه داشته باشيد كه كنكور پايان يافته و نگراني و اضطراب شما در نتيجه كنكور، هيچ تأثيري نخواهد داشت. در انتظار نتيجه كنكور، زندگي را به خود سخت نگيريد.
    2- سعي كنيد تنها نمانيد، بلكه به كارهاي عقب مانده، معاشرت با افراد خانواده، گردش، ورزش، و تفريح و ... بپردازيد.
    3- اين را بدانيد كه خوب زندگي كردن و خوشبخت بودن، حتماً درگرو قبولي و ورود به دانشگاه نيست.
    4- اگر اولين سالي است كه كنكور مي‎دهيد و قبول نشديد، مي‎توانيد يك سال ديگر را صرف درس خواندن كنيد.
    5- اگر دومين سالي است كه كنكور مي‎دهيد و قبول نشده‎ايد، بيشتر ازاين وقت خود را هدر ندهيد
    6- راه ‎هاي ديگري را براي زندگي كردن انتخاب كنيد و هرگز بيكار نمانيد.
    7- تاسف خوردن، گريه كردن، غمگين بودن، اضطراب، گوشه نشيني، پرخاشگري، عصبانيت و ... هيچ تغييري درنتيجه كنكور به وجود نخواهد آورد. سعي كنيد در روند زندگي خود، اين واقعيت و بسياري از واقعيت‎هاي تلخ و ناكامي‎هاي ديگر را و آنچه را كه برخلاف ميل و خواسته شما است بپذيريد.

     

    منبع: پيك سنجش

     

    موضوع: اضطراب

    مطالب مرتبط
    بخش نظرات این مطلب

    کد امنیتی رفرش