![]()
|
براي ورود به دانشگاه و تحصيل در يك رشته، عواملي را بايد در نظر گرفت، برخي از اين عوامل عبارتند از:
1- ميزان هوش فرد كه بايد حداقل بين 110 تا 115 باشد.
2- انگيزه جوان براي تحصيل
3- تناسب رشته تحصيل با علاقة فرد
4- امكانات مادي متناسب با ادامه تحصيل در آن رشته.
5- شخصيت فرد بايد متناسب با زير و بم ما و مشكلات تحصيل در دانشگاه مورد نظر باشد.
علاوه برعوامل ياد شده، دهها شرط فرعي ديگر نيز وجود دارد كه در صورت رعايت نكردن آنها، متناوباً بازهم شاهد ظهور همان تحصيل كردههاي بي سواد خواهيم بود.
بياييد سادهتر صحبت كنيم. ما بهطور روزمره با پدر و مادرهايي روبه رو ميشويم كه ميخواهند با زور معلم خصوصي، ارفاق و پارتيبازي و ... كودكي را كه ضريب هوشي او در حد مرزي (100-90) است از سد تحصيلات دبيرستاني گذرانده و با زورو اصرار، او را وارد دانشگاه كنند. در حقيقت اين كودك، قربانيِ زياده خواهي پدر و مادر خود ميشود، در حالي كه اگر اين پدر و مادرها، با يك ديدگاه واقع گرايانه با توان واستعداد فرزند خود رو به رو ميشدند، ميتوانستند ازاو يك نجار، يك كارگر چاپخانه يا كاسب خوب و قابل پيشرفت بسازند كه در اين صورت نه تنها اين فرزند احساس خوشبختي ميكرد، بلكه خيلي بيشتر به درد جامعه خود ميخورد. متأسفانه در چنين موارد خاصي به نظريه مراكز خصوصي توان سنجي هوش برميخوريم كه بدون هيچ گونه مدرك مستند و علمي، چنين افراد متوسط و يا ضعيفي را صاحب استعداد درخشان جلوه داده و به والدين آنها ميقبولانند كه ديگران اشتباه كرده و فرزندشان بدون ترديد، شايستگي ورود به دانشگاه را دارد. جاي پرسش است كه چرا هنوز اين انديشه و تفكر در اجتماع ما جا نيفتاده است كه بايد يك تكنسين با تجربه، به اندازه يك استاد دانشگاه قابل احترام باشد و يا يك گروهبان كاردان و كار آمد كه در بخش اسلحه شناسي، استادي تمام عيار شده و با چشمان بسته قادر به باز كردن و بستن انواع اسلحه است، به همان اندازه قابل احترام باشد كه يك امير ارتش، از چنين شأن و احترامي در جامعه برخوردار است؟
درنتيجه همين نوع تفكر نادرست است كه ما انسانها سعي ميكنيم به هر قيمت ممكن، فرزند خود را راهي دانشگاه نماييم، و به نتيجه آن هر چه كه ميخواهد باشد. كاري نخواهيم داشت. نميخواهيم راجع به توان فرد و زمينههاي شخصيتي افراد درنسبت با رشتهاي كه انتخاب ميكنند صحبت كنيم وگرنه بيجا نبود از اين مثال استفاده ميكرديم كه، چگونه شخصي كه قادر به ديدن خون و بخيه شدن دست بريده نيست، ميتواند به يك جراح تمام عيار بدل شود؟ اما به فرض، تمام اين شرايط رعايت شد و شخص بهطور واقعي، استعداد و توان ورود به يك رشته دانشگاهي را داشت، ولي اين فرد ذاتاً يك انسان مضطربي بود كه در تمام مدت تحصيل از تجسم كردن جلسة امتحان، سخت دچار دلهره ميشود، بغض ميكند و غروبهاي روز جمعه و صبحهاي شنبه هميشه برايش يك غول ميباشد و يا اين فرد از آن گروه كودكان شكنندهاي بود كه اگر آموزگار برسرشاگرد بغل دستي او داد ميزده، اين كودك بغض ميكرده و دچار ترس از مدرسه ميگرديده؛ يعني دچار شاخصترين و شايعترين نوع اختلال اضطرابي بوده است، حالا اين دختر يا پسر در انتظار جلسة كنكور است؛ يعني غول بيشاخ و دمي كه تمام سرنوشت و آينده او را رقم خواهد زد. دراين شرايط شبها خوابش نميَبرد، دچار حالت تهوع، و سردرد ميشود و به طور مكرر به دوستان خود تلفن ميزند و سؤال ميكند كه چه تستهايي را بخوانم و از چه ديسكتها و نوار آموزشي استفاده كنم كه احتمال موفقيتم را بالا ببرد. اين شخص اگر احياناً گير دوستان ناقلا بيفتد وي را به اين گونه اذيت ميكنند:
«هر چه خواندهاي بيارزش و مفت بوده و اگر ازفلان كلاس كنكور يا فلان كانون استفاده نكني محال است كه در كنكور قبول شوي.» تجسم حال اين جوان، غير ممكن نيست و به قول معروف، او كه نزده ميرقصد، حالا ديگران دايره و تنبك هم ميزنند. از سويي ديگر، اضطراب به جز جنبه ذاتي و ژنتيك خود در درون محيط خانواده كسب ميشود. يك مادر مضطرب، كمال طلب و داراي دلشوره، كه با يك زمين خوردن كودك نو پاي خود و يا تب كردن او دست و پاي خود را گم ميكند، چطور ميتواند الگوي مقاومت،صبر و خونسردي براي كودك خود باشد.
پس از توضيحات فوق، براي پاسخ به اين پرسش كه چطور با اضطراب فرزندان خود در زمان كنكور روبه رو شده و مقابله كنيم به پيشگيريهاي بهداشت روان اشاره مينماييم:
1- وظيفه پدر و مادرها آن است كه از همان سالهاي نخستين، به فرزندان خود بياموزند كه دبستان جاي خوبي است كه در آن مكان، انسان درست ميخواند، دوستان جديد پيدا ميكند و وارد دنياي تازهاي ميشود كه خيلي خيلي بهتر از خانه و بودن در كنار پدر و مادر است. اين مسأله ممكن نميشود مگر آن كه پدر و مادرها بياموزند، ياد بگيرند و به اين حقيقت پي ببرند كه مهد كودك و آمادگي، به همان اندازه دبستان داراي اهميت و اعتبار است.
ثابت شده است كودكاني كه اين مراحل را پشت سرهم سپري ميكنند بسيار اجتماعيتر و موفقتر از سايرين بوده و همچنين كمتر از ديگران دچار اضطراب ميشوند تا آنجا، كه سپردن كودكان زير يك سال به مهد كودك، كوچكترين لطمه شخصيتي و رفتاري را در پي نخواهد داشت.
2- نبايد از كودكان موجوداتي قالبي بسازند كه نهايت موفقيت را در شاگرد اول شدن بدانند، بلكه بايد از همان ابتداي كودكي به ايشان بياموزند كه از تو تلاش و پشتكار ميخواهيم و اگر هم نمره كم آوردي شرمنده نشو، ولي سعي كن كه در دفعات بعد اشتباهات خود را جبران كني.
3- به آنان بياموزند كه افراد موفق كساني نيستند كه بيش از سايرين درس ميخوانند بلكه آنان كه كمتر از ديگران ولي عميقتر درس خوانده و سعي در رفع اشتباهات گذشته دارند پيروزترند و به آنها بگويند كه در جلسة كنكور هيچ كس از وي سوال نميكند چند بار فلان جزوه را خواندهاي؟ بلكه معناي كنكور اين است كه فرد به چه ميزان، متوجه مطالب آن جزوه شده است. بسياري از جوانان كنكوري بر اين باورند كه اگر بيست بار يك جزوه خاص را بخوانند بدون شك موفق ميشوند و اگر كمتر بخوانند هرگز موفق نخواهند شد. اين يك باور نادرست است كه در رفع آن بايد به آنان كمك كرد.
4- اگر اينگونه افراد در جلسات پيش آزمون كنكور شركت ميكنند به آنان بياموزيد كه بلافاصله پس از ختم جلسه، يك مداد و كاغذ بردارد و نتايج ضعف خود را در زمينههايي از قبيل: درك مفاهيم رياضي، مقايسه ضعف در درك پاراگرفهاي طولاني، ضعف درسريع نوشتن، ناتواني در رعايت يا تقسيم وقت در آزمونهاي طولاني كه حاوي 150 تا 200 تست چهار جوابي به مدت 2 ساعت است يادداشت كنند. به جوان كنكوري بگوييد فردا خيلي دير است، پس همين امروز نقاط ضعف خود را يادداشت كن، وگرنه فردا يادت ميرود كه اشكالهايت چه بوده است.
5- به او بگوييد با ديگران مشورت كن كه چه نوع جزوهاي ميخوانند و از چه نوارهاي درسي استفاده ميكنند و يا چه كلاسهاي خاصي را ميگذرانند، اما تصميم گيرنده نهايي خودت هستي، هيچ وقت با طناب ديگران ته چاه نرو و به اشتهاي ديگران غذا نخور. اگر متن درسي را خوب و درست درك كني و بفهمي، ارزش آن معادل هزار تست چهار جوابي است و در مقابل اگر او هزار تست بزني نميتواند جاي درسهايي را كه عميق فهميدهاي را بگيرد.
6- باورهاي مذهبي وي را تقويت كنيد و به وي قوت قلب بدهيد و بگوييد كه خداوند از نيت خوب او با خبر است و حامي و حافظ وي خواهد بود. اگر خود شما(پدر. مادر. نزديكان و دوستان ) همگي نگران آينده و سرنوشت وي هستيد به گونهاي رفتار كنيد كه به او آرامش بدهيد و يك قيافه خونسرد به خود بگيريد؛ توجه داشته باشيد كه يك انسان مضطرب، هيچ گاه نميتواند به ديگران آرامش خاطر بدهد.
حال به تعريف اضطراب ميپردازيم و پاسخ به اين پرسش كه آيا اين مقداري استرس و اضطراب در زندگي تحصيلي و شغلي خوب است يا خير؟
اضطراب گرچه كلمة نگران كنندهاي است، اما وجود آن در حد معقول و متعادل، خوب است؛ منظور، آن حدي است كه به طور مثال اگر از كتاب دور شويد، احساس كنيد وقتتان تلف ميشود و در نتيجه زود به سراغ درسهايتان برويد اما اگر اين اضطراب موجب شود كه وقتي درسي را ميخوانيد، دائماً به فكر نتيجة كار باشيد كه چه خواهد شد و با خود بگوييد كه اگر قبول شوم يا قبول نشوم چه ميشود، اين اضطراب منفي است و اگر به آن دچار هستيد، بايد با واقعبيني از آن اجتناب كنيد. سعي كنيد در زمان باقيمانده، فقط به خود درسها و به نفس علم آنها بپردازيد و فقط به آن بينديشيد. درجلسة آزمون نيز همينطور عمل كنيد. براي ارزيابي نتيجه، سپس از امتحان و سپس از دريافت كارنامه خوب، فرصت كافي داريد.
درس را به خاطر خود درس و به خاطر آموختن بخوانيد، نه اينكه هر مبحثي را كه مطالعه ميكنيد با خود حساب كنيد با دانستن اين مبحث چند درصد به نمرهام اضافه ميشود. در ادامه بايد گفت: وجود ميزان معيني از اضطراب در زندگي امروزي طبيعي است و در واقع، غالباً استرس به ما انرژي و انگيزه مورد نياز براي مقابله با چالشهاي روزمره را ميدهد. اين نوع استرس به ما كمك ميكند كه در يك رقابت، خودمان را در سطح بالاتري نشان دهيم و به اهدافمان دست يابيم.
در اينجا ميخواهيم اضطراب در زمان قبل و بعد از كنكور را بررسي كنيم.
علائم زير ميتواند ناشي از اضطراب باشد:
1- تپش قلب، نفس تنگي، حالت تهوع، بيقراري، احساس ضعف، بيحالي و سستي، عرق سرد، دل پيچه دل درد، تكرار ادرار، سرگيجه، حواس پرتي و...
2- اضطراب در جلسه كنكور و يا هر امتحاني باعث ميگردد كه علاوه برعلائم فوق، حافظه و تمركز ذهن به هم ريخته و يادآوري آنچه را كه ياد گرفتهايد دچار مشكل شده و حالت فراموشي به شما دست دهد.
3- اگر احساس ميكنيد كه اضطراب كنكور داريد هر چه زودتر به پزشك مراجعه كنيد تا از بروز حالتهاي فوق پيشگيري كنيد، مطمئن باشيد كه بامختصري دارو، آرامش لازم را به دست خواهيد آورد.
4- هيچگاه فراموش نكنيد كه شما نهايت سعي و تلاش خود را كردهايد و در حد لازم و با به كارگيري تواناييهايي كه داشتهايد به درس خواندن پرداختهايد. لذا، بيشتر از اين به خودتان فشار نياوريد.
5- به تغذيه، خواب و استراحت خود بيشتر توجه كنيد. در 24 ساعت 6 تا 7 ساعت را خوب بخوابيد و توجه داشته باشيد كه مغز شما به استراحت نياز دارد.
6- نگراني شما هيچ تأثيري در نتيجة كنكور ندارد، بلكه باعث ميگردد كه اضطراب شما شدت يابد كه اين مسأله در نتيجه كنكور، اثر منفي ميگذارد.
7- چند روز مانده به كنكور را، به استراحت، گردش، تفريح ، ورزش و آنچه كه شما را آرام و خوشحال ميسازد بپردازيد.
در جلسة كنكور و در پاسخ به سوالات بهتر است موارد زير را رعايت كنيد:
الف: سعي كنيد آرامش خود را حفظ كنيد و اگر پاسخ سؤالي را نميدانيد به آن اهميت ندهيد بلكه به سؤالات بعدي بپردازيد.
ب: ابتدا به سؤالات سادهاي كه وقت كمتري ميگيرد پاسخ دهيد.
ج: در مرحله دوم، به سؤالاتي كه نسبتاً سخت است و نياز به كمي فكر كردن دارد پاسخ دهيد.
د: دروقت باقي مانده به سؤالاتي كه سخت و مشكل ميباشند بپردازيد.
ه: هيچگاه وقت خود را صرف سؤالاتي كه نخواندهايد و يا نميدانيد نكنيد.
و: بدانيد كه درپايان جلسة كنكور، ذهن شما و فكر و حافظه شما خسته شده است. بنابراين به پاسخهايي كه دادهايد شك نكنيد و آنها را دست كاري نكنيد. مطمئن باشيد جوابهايي كه دادهايد صحيح و درست است.
ز: تنظيم وقت را با تعداد سؤالات فراموش نكنيد.
بعد از كنكور:
1- توجه داشته باشيد كه كنكور پايان يافته و نگراني و اضطراب شما در نتيجه كنكور، هيچ تأثيري نخواهد داشت. در انتظار نتيجه كنكور، زندگي را به خود سخت نگيريد.
2- سعي كنيد تنها نمانيد، بلكه به كارهاي عقب مانده، معاشرت با افراد خانواده، گردش، ورزش، و تفريح و ... بپردازيد.
3- اين را بدانيد كه خوب زندگي كردن و خوشبخت بودن، حتماً درگرو قبولي و ورود به دانشگاه نيست.
4- اگر اولين سالي است كه كنكور ميدهيد و قبول نشديد، ميتوانيد يك سال ديگر را صرف درس خواندن كنيد.
5- اگر دومين سالي است كه كنكور ميدهيد و قبول نشدهايد، بيشتر ازاين وقت خود را هدر ندهيد
6- راه هاي ديگري را براي زندگي كردن انتخاب كنيد و هرگز بيكار نمانيد.
7- تاسف خوردن، گريه كردن، غمگين بودن، اضطراب، گوشه نشيني، پرخاشگري، عصبانيت و ... هيچ تغييري درنتيجه كنكور به وجود نخواهد آورد. سعي كنيد در روند زندگي خود، اين واقعيت و بسياري از واقعيتهاي تلخ و ناكاميهاي ديگر را و آنچه را كه برخلاف ميل و خواسته شما است بپذيريد.
منبع: پيك سنجش
موضوع: اضطراب