طنز های دانشجویی

آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
  • نویسنده :
  • شنبه 03 آبان 1393 ساعت: 19:11
  • بازدید: 258
  • اهل دانشگاهم
    رشته ام علافی‌ست
    جیب‌هایم خالی ست
    پدری دارم
    حسرتش یک شب خواب!
    دوستانی همه از دم ناباب
    و خدایی که مرا کرده جواب.
    اهل دانشگاهم ،آزاد اسلامی     ( مایه شرمساریست       هرچند بهتر از بیکاریست)
    قبله‌ام استاد است
    جانمازم نمره!
    خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست
    ((چشم ها را باید شست
    جور دیگر باید دید))
    باید از آدم دانا ترسید!
    باید از قیمت دانش نالید!
    وبه آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم و شعور واقعی را دیدم
    من به گور پدر علم و هنر خندیدم!
    کار ما نیست شناسایی هردمبیلی!
    کار ما نیست جواب غلط تحمیلی!
    کار ما شاید این است
    که مدرک در دست
    فرم بی‌گاری هر شرکت بی‌پیکر را کنیم دست به دست چکنیم ما دیگر  زندگی این است
  • نویسنده :
  • شنبه 03 آبان 1393 ساعت: 19:10
  • بازدید: 297
  • داستان غم انگیز از یک دانشجوی چینی:
    این  داستان کاملا واقعی  در  یکی از دانشگاه های چین اتفاق افتاد!!!


  • نویسنده :
  • شنبه 03 آبان 1393 ساعت: 19:09
  • بازدید: 260
  •  
  • نویسنده :
  • شنبه 03 آبان 1393 ساعت: 19:08
  • بازدید: 276
  • دخترها:
    بعضی از اونا واقاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند

    بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست ...
    یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد !!

    و اما پسر ها:

    یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه ...

    یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند

    و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند .

    وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند

    برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند.
    حین استراحت حسشون تموم میشه حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.

    همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .

    دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده . خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی

  • نویسنده :
  • شنبه 03 آبان 1393 ساعت: 19:03
  • بازدید: 269
  • برای مشاهده ی عکس به ادامه مطلب مراجعه کنید...

  • نویسنده :
  • شنبه 03 آبان 1393 ساعت: 19:01
  • بازدید: 300
  • نویسنده :
  • شنبه 03 آبان 1393 ساعت: 18:59
  • بازدید: 285
  •   

  • نویسنده :
  • شنبه 03 آبان 1393 ساعت: 18:53
  • بازدید: 314
  • funny pictures iran2 عکسهای خنده دار ایرانی

  • نویسنده :
  • شنبه 03 آبان 1393 ساعت: 18:43
  • بازدید: 312
  • worlds funniest pictures9 خنده دارترین عکس های جهان

  • نویسنده :
  • سه شنبه 22 مهر 1393 ساعت: 18:47
  • بازدید: 281
  • در طول ترم:احوالات دانشجویان در طول سال !! (طنز)

    *
    *
    *

    *
    سه روز مانده به امتحان:
    احوالات دانشجویان در طول سال !! (طنز)

    *
    *
    *
    *
    دو روز مانده به امتحان:
    احوالات دانشجویان در طول سال !! (طنز)

    *
    *
    *
    *
    شب امتحان:
    احوالات دانشجویان در طول سال !! (طنز)

    *

    *
    *
    *
    یک ساعت مانده به امتحان:
    احوالات دانشجویان در طول سال !! (طنز)

    *
    *
    *
    *
    سر جلسه امتحان:
    احوالات دانشجویان در طول سال !! (طنز)

    *

    *
    *
    *
    هنگام خروج از جلسه:
    احوالات دانشجویان در طول سال !! (طنز)

    *
    *
    *
    *
    یک هفته بعد از امتحان:
    احوالات دانشجویان در طول سال !! (طنز)
  • نویسنده :
  • سه شنبه 22 مهر 1393 ساعت: 18:41
  • بازدید: 272
  • داستان غم انگیز

    یک داستان کاملا واقعی که در چین اتفاق افتاد!!!






    な だや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさなたかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛するなたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなはやなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさなたかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛するなたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなはやなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさなたかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対
    する 目指し回友人目指し差が愛するなたさるかなだ羅山な滝さや
    か あ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなはやなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさなたかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛するなたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなはやなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶

    واقعا ناراحت کننده بود!!!
    من که اعصابم به هم ریخت !!!!!

    به خصوص اونجاش که میگه

    まなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚
     
     
  • نویسنده :
  • سه شنبه 22 مهر 1393 ساعت: 18:37
  • بازدید: 266
  • شنبه: اولین روز هفته. هنوز خستگی روز قبل و خواب آلودگی. توصیه من به شما عزیزان: تمامی واحدهای شنبه رو حذف اضطراری کنین و خوب استراحت کنین. چون سه روز سختی رو در پیش رو دارین.

    یک شنبه: این روز رو به کلاس تربیت بدنی اختصاص بدین و تا می تونین کلاس رو دو در کرده و به تفریحتون برسین.

    دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه: سه روز کاری شما در هفته. به دلیل اینکه من از برنامه سفر و تفریحات سالم شما اطلاعی ندارم، این سه روز رو به خودتون واگذار میکنم. سعی کنین 3 تا 4 واحد رو برای این سه روز در نظر بگیرین.

    پنج شنبه:اصولا در هفته فقط یک پنج شنبه داریم که به برنامه های متفاوت میگذره. چه جوری میشه این روز درس خوند و یا به دانشگاه رفت؟

    جمعه: توی این روز که مرده ها هم آزادند. چه برسه به ما زنده ها. برنامه خاصی نداریم. به عشق و حالتون برسین.